زلف رها در باد
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را شهره...
View Articleرستگاری
شاخهای گل در دست؛ شاعری قامت بست. بعد با نام خدا چند رکعت تن گل را بوئید. زنده یاد، سید حسن حسینی . .
View Articleنبض ماه
ای شما! ای تمام نامهای هر کجا؛ از شما سوال میکنم: نام یک غریبه را در شمار نامهایتان اضافه میکنید؟ یک نفر که تا همین دو روز پیش منکر نیاز گنگ سنگ بود. گریهی گیاه را نمیسرود، آه را نمیسرود، شعر...
View Article
More Pages to Explore .....